تو مقدسی مثل عبادتم 
تو
رو دوست دارم مثل سعادتم
به تو محتاجم و احتیاج من
عادته نمی شه ترک عادتم
تو نمای کامل صداقتی
واسه من همیشه در نهایتی
لذت تلاوت یه آیه ای
دلنشینه از تو هر حکایتی
با تو هم صدا شدن نیت من
عشق تو تمام حیثیت من
سایه بلند تو روی سرم
حافظ ثبات و امنیت من
مثل نوری نور خالی از غبار
مثل خواستن خواستن دیوانه وار
مثل یک عتیقه پاک وبی نظیر
اما در دست من بی اعتبار

غرورم را لباست می کنم
باز التماست می کنم
دو چشمم فرش پایت می کنم
جانم فدایت میکنم

هالیت نیست

تو این غربتی که هستم دارم می میرم هالیت نیست
بزار دستتو تو دستام دارم می میرم هالیت نیست



                        هالیت نیست